چرا حسین علیزاده و کیهان کلهر در جشنواره فجر جایی ندارند؟
به گزارش وبلاگ کوجی هامی، علی رهبری (موسیقیدان و رهبر ارکستر با سابقه) معتقد است: اگر نام جشنواره فجر را تنها جشن فجر گذاشته بودند، کاملا درست و منطقی بود و دیگر انتقادی هم به آن وارد نمی شد اما همراهی کلمه های فستیوال یا جشنواره در عنوان این رویداد، انتظاری ایجاد می نماید که تا به حال عملی نشده است.
به گزارش وبلاگ کوجی هامی، علی رهبری (موسیقیدان و رهبر ارکستر با سابقه) معتقد است: اگر نام جشنواره فجر را تنها جشن فجر گذاشته بودند، کاملا درست و منطقی بود و دیگر انتقادی هم به آن وارد نمی شد اما همراهی کلمه های فستیوال یا جشنواره در عنوان این رویداد، انتظاری ایجاد می نماید که تا به حال عملی نشده است. البته که جشنواره موسیقی فجر بدون حضور بزرگانی همانند حسین علیزاده و کیهان کلهر بی معنی است.
چندی پیش نام شاهین فرهت، سید محمد میرزمانی، هادی آرزم و محمدعلی مرآتی به عنوان اعضای شورای سیاست گذاری و رضا مهدوی به عنوان دبیر سی ونهمین جشنواره موسیقی فجر اعلام شد؛ نام هایی آشنا که برخی از آنها شاید بارها در عناوین مختلف در بخش اجرایی موسیقی کشور فعال بوده اند؛ مثلا شاهین فرهت دو سال دبیر جشنواره موسیقی فجر بود و سپس در شورای سیاست گذاری این جشنواره حضور داشت و یا سید محمد میرزمانی چند سالی به عنوان مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت می کرد. محمدعلی مرآتی نیز علاوه بر تدریس در دانشگاه دبیری چند دوره جشنواره موسیقی نواحی ایران را بر عهده داشته است.
حضور هادی آرزم عضو شورای هنری ارکستر سمفونیک تهران و البته فعالیت های رضا مهدوی به عنوان مدیر کل اسبق مرکز موسیقی حوزه هنری بخشی از فعالیت های اجرایی اعضای شورای سیاستگذاری جشنواره فجر در این سال ها بوده است.
این در حالی است که چند روز گذشته، نشستی با حضور این هنرمندان که در حال حاضر اعضای شورای سیاستگذاری جشنواره سی و نهم هستند، برگزار گردید و به آنالیز نقطه نظرات آنها برای برگزاری جشنواره ای رو به رشد پرداخت که البته تقریبا همه اعضای شورا عملی شدن این اتفاق را منوط به تامین بودجه جشنواره دانستند؛ حقیقتا نمی توان تاثیر کمبود بودجه کم جشنواره را در بی میلی حضور برخی از بزرگان و اساتید موسیقی روی صحنه این جشنواره را نادیده گرفت.
اما از آنجایی که علی رهبری همواره یکی از منتقدان شکل و روند برگزاری این جشنواره بوده است، واکنشی به این میزگرد داشته است و در این تبادل نظر با این هنرمند مسئله را آسیب شناسی نموده ایم.
در ابتدا از او سوال می کنیم که او به عنوان فردی که در جشنواره های مختلفی در خارج از ایران شرکت داشته و سال هاست از کیفیت و روند اجرای برخی جشنواره ها از جمله جشنواره فجر ناراضی است، تحلیلش از شرایط برگزاری جشنواره موسیقی فجر چیست؟
رهبری پاسخ می دهد: حدود 20 سال است که با روند موسیقی در ایران، به خصوص جشنواره فجر آشنا شده ام. 20 سال پیش که پس از 30 سال دوری از وطن به ایران آمده بودم، بعد از برگزاری جشنواره موسیقی فجر و آشنایی با نوازنده ها و محیط موسیقی کشور از بنده سوال شد که عقیده ام درباره جشنواره فجر، شرایط موسیقی و موسیقیدان ها در ایران چیست؟ که در پاسخ گفتم: محیط موسیقی ما مانند باغی غنی از میوه های عالی است که اکنون دچار آفت شده و اتفاقا این آفت زدگی به جشنواره موسیقی فجر هم رسیده است.
آفت زدگی می تواند برترین میوه های یک باغ را به نابودی بکشاند. باغ زیبای موسیقی در ایران مدت هاست که دچار آفت زدگی شده و ضرر این بحران خیلی وقت ها مستقیما در جشنواره دیده می گردد
او ادامه می دهد: متاسفانه در 20 سال گذشته شاهد تکرار مکررات بوده ام البته با این تفاوت که کیفیت موسیقی، وضع موسیقیدان ها و به خصوص جشنواره فجر خیلی وقت ها با درجا زدن ضعیف تر هم شده است. آفت زدگی می تواند برترین میوه های یک باغ را به نابودی بکشاند. باغ زیبای موسیقی در ایران مدت هاست که دچار آفت زدگی شده و ضرر این بحران خیلی وقت ها مستقیما در جشنواره دیده می گردد. آفت زدگی گاهی به صورت طبیعی و گاهی به دلیل سهل انگاری به وجود می آید و در موسیقی ایران نیز خیلی وقت ها به صورت طبیعی نبوده و از روی سهل انگاری محض به وجود آمده است.
این هنرمند درباره دلیل برخی از این سهل انگاری ها می گوید: متأسفانه دلیل اصلی آن برای هر شخص حرفه ای و حتی غیرحرفه ای کاملا تعیین است؛ در 20 سالی که من موسیقی ایران را رصد نموده ام، افرادی تکراری به صورت مختلف در جایگاه های مشاور، عضو شورا، مدیر هنری و... مسئولیت داشته اند.
او در شرح عدم پیروزیت برخی از رویدادهای هنری در ایران اعلام کرد: اگر از خود دوستان بپرسید، فورا مشکل را گردن مسئولین اداری و مالی می اندازند که البته تا حدی هم حق دارند ولی مشکل اصلی اینجاست که موسیقی در سطح تجربه و ظرفیت خود این افراد به جای مانده است و نتوانسته بالا برود. من خودم شاهد بوده ام که تمام اتفاقات موسیقایی به وسیله یک گروه تصمیم گیری می گردد و تصمیمات و رویکرد آنها نیز اغلب تکراری است.
اگرچه که در جشنواره موسیقی فجر باید از برترین های ایرانی و غیر ایرانی استفاده گردد اما گاهی می بینیم که اغلب هنرمندانی بدون اینکه هدف تعیینی داشته باشند، برنامه های تکراری خود را به خورد مخاطب می دهند که در تمام سال هم در دسترس عموم بوده است. به زعم بنده مشکل اساسی بی هدف بودن است. در جشنواره های ما خط و هدف واقعی دیده نمی گردد. تصمیماتی که برخی از این مسئولان گرفته اند اغلب مانند بداهه سرایی بوده و ضرر مستقیمش به موزیسین ها و حتی به خود وزارت فرهنگ و ارشاد برگشته است.
او بعلاوه اعلام کرد که بنیاد فرهنگی رودکی با هدف برگزاری رویدادهای فرهنگی و هنری تشکیل شده است اما بیشتر به برنامه های سرگرم نماینده می پردازد و به مرور زمان حالت بنگاه شادمانی پیدا نموده است. با شرایط و فعالیت های فعلی، اگر کلمه فرهنگ از عنوان بنیاد رودکی حذف گردد، مشکل حل خواهد شد.
این رهبر ارکستر تصریح می نماید: برنامه های موسیقی پاپ و هر نوع موسیقی سبک تر، برای مردم بسیار ضروری هستند و باید به راحتی در اختیار مردم باشند. مثلا در گذشته ارکستر گلها را داشتیم که افراد زیادی به راحتی به آن دسترسی داشتند و به وسیله رادیو گوش می دادند که کاری بسیار فرهنگی بود اما بنیاد رودکی اغلب نتوانسته چنین برنامه ای را که هم فرهنگی باشد و هم سرگرم نماینده، به انجام برساند.
او ادامه می دهد: باید تعارف را کنار گذاشت. تا روزی که افرادی ثابت مسئول باشند، وضع همین خواهد بود. در ایران و خارج از ایران، افرادی در سطح بسیار بالاتر چه در موسیقی سنتی و چه در موسیقی کلاسیک داریم که می توانند فورا جایگزین این افراد شوند. در کشورهایی که من کار نموده ام، وقتی می بینند یک چشنواره و یا ارکستر سمفونیک پیروزیت ندارد، مسئولین موسیقایی را فورا عوض می نمایند. در ایران یک گروه از اهالی موسیقی هر سال بعد از نقدها جایشان را با هم تغییر داده و گاهی برای تنوع شخص غریبه دیگری را هم وارد کار نموده اند، ولی اصل ماجرا همان بوده است.
او در انتهای صحبت های خود نیز اظهار می نماید: معمولا با انتقاد سازنده هنر پیشرفت می نماید. ولی در ایران پس از انتقاد، دشمنی ایجاد می گردد. بعلاوه متاسفانه این افراد که از حمایت برخی از رسانه ها برخوردار هستند، با وجود تمام مسائل فراوانی که ایجاد نموده اند، نه تنها خودشان با استفاده از تریبون رسانه ها از عقب ماندگی موسیقی در ایران انتقاد می نمایند، بلکه هر چند وقت یک بار به نوبت از دوستان خود تجلیل می نمایند. این گونه مسئولان اصلی عقب ماندگی ها یا گمنام می مانند و یا به گونه ای صحبت می نمایند که مسائل اصلی را به اداری ها نسبت می دهند.
رهبری بعلاوه معتقد است: امروزه در ایران به قدر کافی نوازنده، آهنگساز، موسیقیدان و امکانات برای داشتن ارکستر سمفونیک، ارکستر سازهای ملی و جشنواره ای درجه یک داریم که فقط به هدایت حرفه ای احتیاج دارند. حال اگر مسئولی پیروز نبود، باید احترام غیرحرفه ای، تعارف، دوستی، رفاقت و فامیلی را که تا به حال مرسوم بوده کنار گذاشت و برایش جانشین انتخاب کرد. با تجربه بیش از 50 سال، متوجه شده ام که در دنیا تقریبا تمام ارکسترها، گروه های موسیقایی، جشنواره ها و ...
بعد از مدت بسیار کوتاهی سطح فکر رفتار، اخلاق و کیفیت کار را با مدیر و مسئولین هنریشان منطبق می نمایند ولی در ایران به این موضوع مهم توجه نشده و به این ترتیب حداقل در 20 سال گذشته، سطح کلیه فعالیت های موسیقیایی اعم از ارکستر سمفونیک، موسیقی سنتی، وضع هنرستان ها، دانشگاه ها، جشنواره ها، و حتی رفتار و اخلاق موسیقیدان ها شبیه و در سطح یک گروه زنجیره ای به جای مانده که اغلب هم از خانه موسیقی سر چشمه گرفته است.
علی رهبری تا به امروز به جشنواره های بهاری وین، تابستانی وین، زالسبورگ، لینس، پراگ، براتیسلاوا، هانور، مالاگا، یوهانس بورگ، پرتوریا، بوداپست، مادرید، بارسلونا، بزانسون، مونت کارلو، مانتون، نانت، پالرمو، زاگرب، برنو، کراکا، لیدس، ژنو، هونگ کنگ، کاراکاس، مکزیکوسیتی، درسدن، بروکسل، فلاندرن، سنت پترس بورگ و ... حضور داشته است.
علی رهبری آهنگساز و رهبر ارکستر بین المللی ایرانی، برنده مدال طلا برای ایران در مسابقات دنیای رهبری ارکستر در فرانسه، برنده مدال نقره برای ایران در مسابقات دنیای رهبری ارکستر در سوییس، دعوت شده از طرف بیش از 120 ارکستر سمفونیک دنیا از جمله وین، زالسبورگ، برلین، لندن، آمستردام، بروکسل، تورنتو، توکیو، مکزیک و ... است.
او رهبر میهمان دایم ارکستر فیلارمونیک چک، بلگراد و بروکسل، رهبر دایم و مدیر هنری ارکسترهای سمفونیک در شهرهای بروکسل، پراگ، زاگرب، مالاگا و تهران بوده است.
منبع: همشهری آنلاین