مهاجرت این 7 درس مهم زندگی را یادتان می دهد - وبلاگ کوجی هامی

به گزارش وبلاگ کوجی هامی، سفر خارج از کشور

شاید در نگاه اول سفر خارج از کشور یک تجربه دلهره آور باشد. این حس که به جایی می روید که کسی را نمی شناسید، این که ضروری است تا خودتان را با یک فرهنگ نو آداپته کنید، این که مجبورید تنها زندگی کنید و همه کارهایتان را خودتان انجام دهید و صدها حس دیگر که هیچ اسمی نمی توانید روی آن ها بگذارید. اگر چه بسیاری از افراد همواره از بعد منفی به این قضیه نگاه می نمایند اما باید بگوییم که این دید اشتباه است چرا که ابعاد مثبت و پر سود این قضیه واقعا زیاد است. اگر به این گفته اعتقادی ندارید به ادامه این نوشتار خبرنگاران توجه کنید که در آن 7 درس مهم زندگی که سفرهای خارجی به شما می دهد آمده است.

بیشتر خودتان را می شناسید

سفر خارج از کشور به رشد و توسعه شما به عنوان یک انسان یاری زیادی می نماید، ناگهان خودتان را در یک محیط تازه می بینید و می بینید که باید با فرهنگ تازه خودتان را وفق دهید و مشکلاتتان را خودتان حل کنید. باید یاد بگیرید که چطور از زبان آن کشور به درستی بهره ببرید و نیازهای روزانه و ضروری تان را بیان کنید. در سفر خارج از کشور دیگر در دایره امنتان نیستید و در نتیجه درک می کنید که چه چیزی از زندگی تان می خواهید.

مجبور می شوید از منطقه امنتان خارج شوید

چه دوست داشته باشید و چه نه، این یکی از مواردی است که در سفر خارج از کشور و به خصوص در هنگام مهاجرت اتفاق می افتد. در واقع سفر به کشورهای خارجی هم صبر و هم اعتماد به نفستان را به چالش می کشد. عالی است، نه؟ اینکه بتوانید خودتان را به چالش بکشید و ابعاد دیگری از خودتان را بشناسید واقعا تحسین برانگیز و عالی است و علاوه بر این یاری زیادی می نماید تا استقلال داشتن را یاد بگیرید و بتوانید روی پاهای خودتان بایستید.

مهارت های تازه یاد می گیرید

بله اگر به یک کشور خارجی سفر و یا مهاجرت کنید زبان آن کشور را یاد می گیرید. می بینید که چقدر خوب و سریع می توانید به این هدف برسید، در واقع احتمالا در همان ابتدا هم این مهارت را داشته اید اما چون فرصتی برای شکوفایی آن نداشته اید از آن بی خبر بوده اید. سفر خارج از کشور به معنای انجام فعالیت ها و کارهایی است که همواره از آن ها واهمه داشته اید و یا آن ها را نادیده گرفته اید.

دیدگاه متفاوتی پیدا می کنید

هیچ چیزی بیشتر از سفر و زندگی در یک کشور خارجی نمی تواند در نوع دیدتان به زندگی، مردم، فرهنگ ها و هر چیز مربوط به آن ها تاثیر گذار باشد. در سفر با فرهنگ های متنوع و فراوانی روبرو می شوید، سنت ها و ایده آل های مردم دیگر جاهای جهان را می بینید و از نوع دیدگاه های آن ها در مسائل مختلف با خبر می شوید و البته که در آخر هم شگفت زده می شوید! بسته به اینکه در چه فرهنگی بزرگ شده باشید، عقاید و دیدگاه هایی دارید که از همان دوران کودکی یاد گرفته اید و همراهتان داشته اید که شاید به جز همان عقاید را قبول نداشته باشید. اما سفر و مهاجرت به کشور خارجی باعث می گردد تا با چشمان بازتری به جهانی اطراف نگاه کنید و از خودتان سوال کنید: کدام یک درست است؟ این جا همان جایی است که باید تغییرات مثبت را با آغوش باز بپذیرید و از این که بخواهید روش و شیوه زندگی تان را عوض کنید، نهراسید.

دوستان تازه پیدا می کنید و ارتباطات بیشتری می گیرید

اگر آدم درونگرایی باشید، یکی از برترین ابعاد سفر خارج از کشور این است که به شما یاری می نماید تا دوستان تازهی پیدا کنید و با آدم های تازه آشنا شوید. در سفر است که می بینید ترس از آشنا شدن با آدم های تازه در زندگی ترس بی موردی است و باید بتوانید با بقیه ارتباط برقرار کنید. اگر عاشق سفر به کشورهای دیگر هستید اما از طرفی این ترس همواره در شما وجود دارد، نباید اجازه دهید که این ترس هدفتان را تحت الشعاع قرار بدهد. در کشورهای دیگر با افراد زیادی روبر شده یا آشنا می شوید، افرادی که از خیلی از جهات مشابه شما هستند و در واقع در موقعیت شما هستند! آدم هایی که برخی از آن ها می توانند در زندگی الهام بخش شما باشد و تاثیر مثبتی روی زندگی تان بگذراند.

یاد می گیرید به مادیات دل نبندید

باور کنید که زندگی با امکانات عادی واقعا راحت است و حتی باعث می گردد که در زندگی آدم شادمان تری باشید. اگر دوست دارید تا به این هدف برسید اما از آن می ترسید، برای آغاز کافیست تعدادی از سایلتان را همراهتان نبرید شاید حس بدی باشد، اما همین که سفر می کنید می بینید خیلی از این وسایل وسایلی است که ضرورتا به آن ها نیازی ندارید. پس یک لیست بنویسید و فقط وسایل ضروری تان را در آن لیست همراه ببرید و واشیا و لوازم غیر ضروری را حذف کنید.

دلتنگ چیزهای زیادی در زندگی تان می شوید

می دانید سخت ترین قسمت سفر خارج از کشور چیست؟ این که دلتان برای همه چیزهایی که در خانه و محل زندگی تان جا گذاشته اید، تنگ می گردد، دلتان برای اعضای خانواده و دوستانتان واقعا تنگ می گردد، دلتان برای همه لحظه های در کنار خانواده بودن و همه زمانی که با هم گذرانده اید تنگ می گردد و سخت تر از آن هم این است که کسی را ندارید تا با او درد و دل کنید و از غم هایتان برایش بگویید! متاسفانه در این مورد باید گفت که هیچ راه به خصوصی وجود ندارد تا بتواند دلتنگیتان را رفع کند اما می توانید از روش های معمول بهره ببرید تا آن را کم تر کنید. برقراری ارتباط به وسیله شبکه های اجتماعی و یا تلفن و صحبت با آن ها می تواند تا حدی زیادی آن را کم کند. اما مطمئن باشید در پس همه این دوری ها و ناراحتی ها هدیه بزرگی برای شما وجود دارد که این هدیه همان درس ها و تغییرات مثبتی هستند که در زندگی تان رخ می دهد.